مطالعه گسترش چينه شناسي فرامينيفرا بنتونيك سازند قم در غرب ساوه


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : سه شنبه 2 آذر 1395
بازدید : 1474
نویسنده : فسیل شناس

مطالعه گسترش چينه شناسي فرامينيفرا بنتونيك سازند قم در غرب ساوه

 چکيده

در اين مطالعه نهشته‌هاي سازند قم در غرب ساوه ( برش کهلو پايين ) مورد بررسي قرار گرفته است . برش    چينه شناسي کهلو پايين با ضخامت 500 متر شامل شيل ، مارن ، ماسه سنگ ، آهک ماسه اي و آهک است ، که با ناپيوستگي هم شيب بر روي مارن‌هاي سازند قرمز زيرين و در زير مارن‌هاي سازند قرمز بالايي قرار گرفته است. ضخامت نهشته‌هاي سازند قم در اين برش در مقايسه با  برش‌هاي هم جوار مانند بند شاه (472 متر ) ، بين بند شاه و بند چاي (560 متر ) ، بند چاي     (770 متر ) ، آشيانك (723 متر ) ، غازم آباد (842 متر ) ، بريه  (128 متر ) و مصرقان   (75 متر ) متفاوت است  . از برش چينه شناسي کهلو پايين 102 نمونه برداشت و  پس از مطالعه نمونه‌ها ، 26 جنس و 29 گونه فرامينيفر بنتونيک ، 2 جنس و 2 گونه فرامينيفر پلانکتونيک ، 2 جنس وگونه جلبک قرمز و 2 جنس و گونه بريوزوآ شناسايي شد . از ميان ميکروفسيل‌هاي موجود ، فرامينيفرهاي بنتونيک با توجه به تنوع و فراواني از اهميت بيشتري برخوردار بوده و مبناي مطالعه بيواستراتيگرافي قرار گرفتند . به علت شباهت مجموعه فرامينيفرهاي بنتونيک سازند قم و سازند آسماري و فقدان يک بيوزوناسيون رسمي براي سازند قم ، از بيوزوناسيون آدامز و بورژوا که براي سازند آسماري ارايه شده در مطالعه بيواستراتيگرافي و تعيين سن نسبي نهشته‌هاي سازند قم در برش  چينه شناسي کهلو پايين استفاده شد . بر همين اساس و  با توجه به  گونه‌هاي شاخص معرفي شده در بيوزوناسيون آدامز و بورژوا ، نظير     Borelis melo curdica , Meandropsina iranica , Dendritina  rangi

  برش چينه شناسي كهلوپايين با بيوزون شماره (1 ) به نام  Borelis melo group- Meandropsina iranica Assemblage Zone (1)   قابل تطبيق و مقايسه است ، به اين ترتيب سن پيشنهادي براي اين برش بورديگالين است .

 

واژه‌های کليدی: سازند آسماري، سازند قم، بيواستراتيگرافي، فرامينيفرا، غرب ساوه

 

 A  Study of Stratigraphic Distribution of Benthonic Foraminifera

From Qom Formation in West Saveh

 

Abstract

In this study, the sediments of Qom Formation was investigated in one stratigraphical section in west of Saveh (Kohlu Paein Section). The thickness of Qom Formation in Kohlu Paein Section measured 500 m. and it mainly consists of shale, marl, sandstone, sandy limestone and  limestone.  In this section, the sediments of Qom Formation disconformably lie between Lower Red Formation at the base, and  Upper Red Formation at the top. The study of 102 samples taken from the studied section led to the identification of 26 genera and 29 species of benthonic foraminifera , 2 genera and 3 species of planktonic foraminifera, 2 genera and species of red algae and 2 genera and  species of bryozoa . Among them, benthonic foraminifera has more variety and abundance. So, the benthonic foraminifera of  the measured section were used to recognize the age of succession and justify their correlation. Based on the recognized foraminifera such as Borealis melo curdica, Dendritina rangi, Peneroplis evolutus, Meandropsina iranica, the Kohlu Paein section is comparable to biozonation     introducted by Adams & Bourgeois (1967). It is analogous to Borelis melo group – Meandropsina iranica Assemblage Zone (1). According to distribution of the index foraminifera, the age  of the sediments in Kohlu Paein section is Burdigalian .

 

Keywords: Qom Formation, West Saveh, Foraminifera

 

مقدمه

مطالعه رخنمون‌هاي گوناگون  سازند قم در ايران مرکزي به شناخت ويژگي‌هاي سنگ شناسي و محتويات فسيلي آنها کمک مي‌نمايد و سبب تسهيل در دست يافتن به  ديدگاهي جامع در خصوص بيو استراتيگرافي و محيط ديرينه  نهشته‌هاي سازند قم مي‌شود . ته نشستهاي سازند قم که نشانگر آخرين   پيشروي دريا در ايران مرکزي مي‌باشند با ناپيوستگي فرسايشي درزير و روي نهشته‌هاي سازند‌هاي قرمز بالايي و زيرين قرار مي‌گيرند . در واقع عملکرد جنبش‌هاي خشکي زايي در اواخر ائوسن و اوايل اليگوسن درايران مرکزي سبب شکل گيري حوضه‌هاي رسوبي کم عمق قاره اي و محيط کولابي و در نتيجه ته نشستهاي قرمز رنگ آواري و تبخيري نظير شيل آهکي ، سيلتستون ، گل سنگ ، مارن و لايه‌هاي ماسه سنگ به همراه نمک و ژيپس ( سازند قرمز زيرين ) شد . پس از آن پيشروي دريا در اوايل اليگوسن تا ميوسن پيشين به واسطه بالا آمدن سطح  آب درياها موجب تشکيل رسوبات آهکي و مار ن هايي (سازند قم ) شد که قسمت قابل توجهي از ايران مرکزي را فرا گرفتند . در ادامه ، عملکرد جنبش‌هاي کوهزايي آلپي پاياني در ايران مرکزي سبب گسترش وسيع رخساره‌هاي قاره اي تخريبي و تبخيري و شکل گيري نهشته‌هاي سازند قرمز بالايي شد (Gansser, 1955 ; Stocklin, 1968 ; Stocklin and Setudehnia, 1972 ; Berberian and King, 1981 ; و امامي، 1370 ) . در اين راستا ، احتمالاً ناپديد شدن درياي قم نتيجه افت جهاني سطح آب دريا‌ها ، عملکرد حرکات کوهزايي و يا تأثير همزمان هر دو بوده است ( رحيم زاده ،1373 ) .

 اگر چه تاکنون مطالعات بسياري بر روي نهشته‌هاي سازند قم انجام شده است ، اما تنوعي که در رخساره ، ضخامت ، فونا و فلورا اين سازند ديده مي‌شود ، موجب شده است که همچنان تحقيقات در مورد آن ادامه داشته باشد. ازجمله آخرين تحقيقات مي‌توان به ترابي (1383 ) و صيرفيان و ترابي  and Toraby , 2005 ) ( Seyrafian  اشاره نمود . ترابي (1383 ) با مطالعه پالئواکولوژي و          پالئو بيوژئوگرافي اليگوسن بالايي- ميوسن زيرين غرب اردستان براساس فسيل‌هاي مرجاني ، موفق به شناسايي چندين افق مرجاني شد و نتيجه گرفت که مرجانها در اليگوسن نسبت به ميوسن از تنوع بيشتري برخوردار بوده و حضور آنها نشانگر محيطي با عمق کم است . وي مرجان‌هاي منطقه مورد مطالعه خود را قابل مقايسه با مرجانهاي مناطق ايندوپاسيفيک و مديترانه دانست. صيرفيان و ترابي Seyrafian and Toraby , 2005 ) ( نيز ، پتروفاسيس و چينه نگاري سکانسي سازند قم در شمال نائين را مورد بررسي قرار دادند و بر پايه تجزيه و تحليل فاسيس و ميکروفاسيس‌ها ، محيط‌هاي غالب را بسيار متنوع و به طور کلي از near shore و lagoon   تا open marine  تشخيص دادند . همچنين آنها در برش مورد مطالعه خود سه سکانس رسوبي تشخيص دادند . بر پايه مطالعه آنها مرز سکانسي بين سازند قم و سازندهاي قرمز زيرين و بالايي از نوع ناپيوستگي نوع 1   ( S B 1) بوده و در  سازند قم نيز دو مرز سکانسي از نوع دوم(S B 2)  قابل تشخيص است .

منطقه ساوه از جمله مناطقي است که در آن مطالعه    نهشته‌هاي سازند قم از ديرباز مورد توجه قرار گرفته است . وحدتي دانشمند (1354 ) ، براي اولين بار بيشترين ضخامت نهشته‌هاي سازند قم را از منطقه دخان با 3613 متر در غرب ساوه گزارش نمود ، وي اشاره کرد که نهشته‌ها عمدتاً از شيل آهکي ،        ماسه سنگ ، مارن ، آهک ماسه اي و آهک تشکيل مي‌شوند . وحدتي دانشمند در منطقه دخان از  نهشته‌هاي سازند قم 24 جنس و 26 گونه فرامينيفر بنتونيک گزارش نمود و سن اکيتانين - بورديگالين پيشين را پيشنهاد نمود . ايشان منطقه مورد مطالعه خود را قابل مقايسه با ناحيه الگو نمي داند و اختلاف شديد بين ضخامت سازند قم در ناحيه الگو با منطقه مورد مطالعه خود را ياد آور مي‌شود . بغدادي (1355 ) نيز با مطالعه 5 برش در غرب و جنوب غرب ساوه به اين نتيجه دست يافت که مقاطع غرب ساوه از لحاظ ليتولوژي و سيكل رسوبي قابل مقايسه و انطباق با ناحيه الگو نمي باشند. شروع سازند قم در اين نواحي با پيشروي دريا و تشكيل ماسه سنگ و كنگلومرا بوده ولي ليتولوژي آن به طور محلي بسيار متغير بوده و    نمي توان ارتباط كاملي بين آنها برقرار نمود . وي به طور کلي 50 جنس و84 گونه از فرامينيفرهاي بنتونيک تشخيص داد و سن نهشته‌ها را   اکيتانين - بورديگالين در نظر گرفت . مطابق نظر بغدادي (1355 ) سازند قم در غرب ساوه از نظر ضخامت متغير بوده و از ساوه به طرف همدان به تدريج بر ضخامت آن افزوده مي‌گردد ، به طوريكه در مقاطع بند شاه ضخامت 472 متر ، بين بند شاه و بند چاي 560 متر ، بند چاي 770 متر ، آشيانك 721 متر و در غازم آباد 843 متر اندازه گيري شده است . همچنين مراد قلي (1371 ) با بررسي مقاطعي از سازند قم در شمال و شمال غرب ساوه 25 جنس و28 گونه از فرامينيفرهاي بنتونيک گزارش نمود و سن نهشته‌ها را اکيتانين _ بورديگالين ذکر نمود . وي منطقه مورد مطالعه خود را  قابل مقايسه با ناحيه الگو نمي داند ، مراد قلي ضخامت نهشته‌هاي سازند قم در 3  برش مطالعه شده را 150 متر تا 250 متر ذکر مي‌کند و اين نهشته‌ها عمدتاً از آهک مرجاني و مارن تشکيل شده اند . ايشان اظهار مي‌كند كه  ضخامت نهشته‌هاي دريايي از شرق به غرب ساوه افزايش يافته و به ميزان مارن آن افزوده    مي‌شود ، كه اين امر نتيجه كم شدن عمق حوضه به سمت غرب است .

کريمي مصدق (1378 )  نيز سازند قم را در جنوب غرب ساوه و غرب قم ( مقاطع دره دروند و دودگن ) مطالعه نمود ، ايشان سن نهشته‌ها را  در مقاطع مورد مطالعه خود ، اکيتانين _ بورديگالين در نظر گرفت و با شناسايي 49 جنس و 61 گونه از فرامينيفرهاي بنتونيک ، چند بيوزون محلي را معرفي نمود . کريمي مصدق ، ضخامت نهشته‌هاي سازند قم را در محدوده مورد مطالعه خود ، 640 متر تا 1025 متر گزارش نمود . همچنين دانشيان و بختياري (1381 ) با بررسي دو برش چينه شناسي در شمال غرب ساوه ، از نهشته‌هاي سازند قم 26 جنس و 31 گونه از فرامينيفرهاي بنتونيک شناسايي کردند و سن اکيتانين پسين _ بورديگالين پيشين را پيشنهاد کردند ، آنها ضخامت سازند قم در منطقه مورد مطالعه خود را 75 متر تا 128 متر گزارش نمودند و برش‌هاي مورد مطالعه شان را قابل مقايسه با ناحيه الگو دانستند هم چنين با توجه به تنوع و فراواني فوناي منطقه، يك محيط رسوبي كم عمق و پشت ريف با آب و هواي گرم را پيشنهاد  مي‌كنند.

نبود اطلاعات دقيق بيواستراتيگرافي در ناحيه مورد مطالعه سبب شد تا برش کهلو پايين انتخاب شود تا گسترش چينه شناسي فرامينيفرها مورد بررسي دقيق قرار گيرند . بدين منظور پس از نمونه برداري ، از نمونه‌هاي سخت مقاطع نازک تهيه شد و نمونه‌هاي نرم شستشوشدند . سپس مطالعه سيستماتيک و بيواستراتيگرافي فرامينيفرا انجام شد و بررسي خصوصيات سنگ شناسي و ضخامت نهشته‌هاي سازند قم مورد توجه قرار گرفت . همچنين به منظور بررسي تغييرات تنوع و فراواني فرامينيفرهاي بنتونيک ،           گونه‌هاي شناسايي شده در کل مقاطع نازک و در يک گرم از نمونه‌هاي نرم شسته شده، شمارش شدند و با داده‌هاي اکولوژيکي موري   (Murray, 1991)مقايسه شدند.

 

موقعيت جغرافيايي و راه‌هاي دسترسي به برش مورد مطالعه

پس از بازديد مقدماتي زمين شناسي جهت مطالعه بيواستراتيگرافي ، برش چينه شناسي كهلو پايين    (شمال روستاي كهلو پايين ) با  مختصات عرض جغرافيايي ˚35 شمالي  و طول  جغرافيايي   ″  04 ′ 46  ˚48 شرقي انتخاب گرديد ، جهت رسيدن به مقطع مورد نظر ، پس از طي نمودن 78 كيلومتر از جاده آسفالته ساوه ـ همدان ، يك راه فرعي شوسه از آن جدا شده و مقطع مورد مطالعه پس از گذراندن 26 كيلومتر از راه فرعي ، نمايان مي‌شود  ( شكل 1 ) .

 

بحث

جهت بررسي گسترش چينه شناسي فرامينيفراي بنتونيك از برش مورد نظر ،   102 نمونه سخت و نرم برداشت شد . خصوصيات سنگ شناسي نمونه‌ها نشان مي‌دهد که برش مورد نظر عمدتاً از شيل ، مارن ، ماسه سنگ با ميان   لايه هايي از سنگ آهک تشکيل شده است و لايه‌هاي شيلي در مقايسه ، از ضخامت قابل توجهي برخوردارند . نهشته‌هاي سازند قم در برش  کهلو پايين با500  متر ضخامت با نا پيوستگي فرسايشي بر روي مارن‌هاي سازند قرمز زيرين و در زير مارن‌هاي قرمز سازند قرمز بالايي قرار دارد وحضور مجموعه رخساره‌هاي تخريبي قاره اي قرمزرنگ و فاقد فسيل در زير و روي نهشته‌هاي سازند قم مويد همين نکته مي‌باشد  ( شکل هاي3و2) .

مطالعه نمونه‌ها  جهت بررسي گسترش چينه شناسي فرامينيفرهاي بنتونيک نشان مي‌دهد که فرامينيفرها عمدتاً در نمونه‌هاي آهکي حضور دارند ، به طوري که  پس از آماده سازي نمونه‌هاي سخت و نرم ، بررسي فرامينيفرها تنها در 54 نمونه امکان پذير شد و 26 جنس و 29 گونه از فرامينيفرهاي بنتونيک شناسايي شدند  ، كه براي براي شناسايي  فرامينيفرها از هنسون (Henson, 1950 )، دروگر و ساسين (Drooger & Socin, 1959 )  آدامز و بورژوا  (Adams & Bourgeios, 1967 )، رهقي (Rahaghi, 1973 )، كنت و سرينيوسن   Srinivasan, 1983 )  &  (Kennett ، لوئبليش و تاپان(Loeblich & Tappan, 1988 )، کلانتري (Kalantari, 1992 ) و همچنين از رحيم‌زاده (1373)، بختياري (1381) ، دانشيان و دزياني (1383) كمك گرفته  شد . فرامينيفرهاي بنتونيك شناسايي شده  عبارتند از  (  PLATE II و   PLATE I ) ، ( شکل 4 ) :

Ammonia beccarii ; Amphistegina sp. ; Asterigerina sp. ; Bigenerina sp. ; Borelis melo curdica ; Cibicides sp. ; Dendritina rangi ; Discorbis sp.; Elphidium spp.; Elphidium sp.1 ; Glomospira sp.; Heterolepa sp.; Massilina spp.; Meandropsina iranica ; Miogypsina globulina ; Miogypsina spp.; Miolepidocyclina sp.; Operculina complanata ; Peneroplis evoultus ; Pyrgo spp.; Quinqueloculina spp.; Reussella sp.; Schlumbergerina spp.; Sphaerogypsina globulus ; Spiroloculina spp.; Textularia spp.; Triloculina tricarinata ; Triloculina trigonula ; Valvulina spp.

علاوه   بر  فرامينفرهاي  بنتونيک ،  دو  جنس  و  دو  گونه از  فرامينيفرهاي   پلانکتونيک  Globigerinoides ) Triloba , Globigerina praebulloides ) ، دو جنس وگونه از جلبک‌ها Lithophylum sp. , Lithothamnium sp. )   (  و دو جنس  و  گونه  از  بريوزوا    ( Tubucellaria sp. , Onychocella spp. ) شناسايي شدند .

 

بزرگنمایی

 شكل 1- موقعيت جغرافيايي و راه هاي دسترسي به برش چينه شناسي كهلو پايين .

 

 

بزرگنمایی

شكل 2-  سازند قرمز زيرين ( سمت راست ) ،‌ سازند قم (وسط ) و سازند قرمزبالايي ( سمت چپ ) ، در برش كهلوپايين ، نگاه به جنوب غرب .

 

 

بزرگنمایی

شكل 3- چينه شناسي سازند قم در برش كهلو پايين.

 

 مقايسه گونه‌هاي فرامينيفرا بنتونيك نهشته‌هاي سازند آسماري در زاگرس و سازند قم در ايران مركزي و هم ارزي زماني آنها ، حكايت از شباهت آنها دارد واين اجازه را به ما مي‌دهد كه از نتايج كار آدامز و بورژوا (Adams & Bourgeois,1967)  که بيواستراتيگرافي سازند آسماري را ارايه داده‌اند استفاده نماييم. مقايسه گونه‌هاي شناسايي شده در برش مورد مطالعه با گونه‌هاي فرامينيفرا بنتونيک سازند آسماري اهميت گونه‌هاي زير را به عنوان فرامينيفر‌هاي شاخص معلوم نمود:

Borelis melo curdica, Dendritina rangi,            Peneroplis evolutus,  Meandropsina iranica,

با مقايسه اين گونه‌ها با گونه‌هاي معرفي شده در بيوزوناسيون آدامز و بورژوا Bourgeois, 1967)  &  ( Adams حضور  Borelis melo curdica در برش چينه‌شناسي      كهلو پايين ( ابتداي برش ) به عنوان مشخص کننده سن بورديگالين در نظر گرفته شد. بنابراين  برش چينه‌شناسي مورد مطالعه منطبق بر بيوزون شماره (1) به نام  Borelis melo group- Meandropsina iranica Assemblage Zone (1)   است.  

علي رغم تشابه زياد فوناي سازند قم و سازند آسماري در زاگرس، مقايسه گسترش چينه‌شناسي فرامينيفرا بنتونيک سازند قم در برش مورد مطالعه  با بيوزوناسيون آدامز و بورژوا  (Adams & Bourgeois, 1967) حاکي از آن است که گسترش چينه‌شناسي اين ميکروفسيل‌ها در دو سازند ياد شده کاملا به هم شبيه نبوده و در پاره‌اي موارد اختلافاتي بين آنها مشاهده مي‌گردد. براي مثال مي‌توان به گسترش گونه Operculina complanata در برش چينه‌شناسي كهلو پايين اشاره نمود.  در بيوزوناسيون آدامز و بورژوا (Adams & Bourgeois, 1967)  Operculina complanata در اليگوسن پسين ظاهر شده و با شروع اکيتانين پسين ناپديد مي‌شود در حالي که در برش چينه‌شناسي كهلو پايين اين گونه در بورديگالين حضور دارد . به اين ترتيب چنين به نظر مي‌رسد که براي روشن نمودن تفاوت بين گسترش چينه‌شناسي فوناي سازند قم و سازند آسماري انجام مطالعات بيشتر ضروري است.

با توجه به خصوصيات سنگ شناسي متفاوت برش چينه شناسي كهلوپايين با سنگ شناسي سازند قم در ناحيه الگو ،‌ برش مورد مطالعه را  نمي توان معادل با هيچيك از عضوهاي سازند قم دانست . بنابراين برش كهلو پايين فقط از نظر زماني هم ارز با عضو f سازند قم مي‌باشد ، كه قابل انطباق با آسماري بالايي است .

 

بزرگنمایی

 به منظور مطالعه و شناسايي تغييرات جانبي رخساره‌ها و تغييرات سنگ شناسي سازند قم در جنوب غرب ، غرب و شمال غرب ساوه ، برش چينه شناسي كهلوپايين در غرب ساوه  با برش‌هاي بند شاه ، بين بند شاه و بند چاي ، بند چاي ، آشيانك ، غازم آباد ( بغدادي ،1355 ) در جنوب غرب ساوه و برش‌هاي بريه و مصرقان ( بختياري ،1381 ) در شمال غرب ساوه مقايسه گرديد (شكل 5  ) .

بر مبناي اولين حضور Borelis melo curdicaمي توان سن بورديگالين را براي نهشته‌ها در نظر گرفت . بررسي حضور اين فرامينيفرا در برش‌هاي مختلف به ما كمك مي‌كند تا بتوان ضخامت نهشته‌ها ي بورديگالين را تعيين نمود . به طوري كه  سازند قم در برش بندشاه با ضخامت 472 متر در زير مارن ، ماسه سنگ و كنگلومراي سازند قرمز بالايي قرار مي‌گيرد ، مرز زيرين  آن پوشيده (covered ) است . مرز بالايي سازند قم در برش فوق به صورت ناپيوستگي هم شيب است . در اين سازند 420 متر از 472 متر ضخامت سازند قم متعلق به زمان آكي تانين و 52 متر آن مربوط به زمان بورديگالين است . در برش بين بندشاه و بندچاي سازند قم با ستبراي 560 متر بر روي ماسه سنگ و كنگلومراي سازند قرمز زيرين و در زير مارن ، ماسه سنگ و كنگلومراي سازند قرمز بالايي واقع است و مرز زيرين و بالايي به صورت ناپيوستگي هم شيب است . 364 متر از 560 متر ضخامت سازند قم در اين برش متعلق به زمان آكي تانين و 196 متر از آن مربوط به زمان بورديگالين است . در برش بندچاي نيز سازند قم  با ضخامت 770 متر بر روي ماسه سنگ و كنگلومراي سازند قرمز زيرين و در زير مارن ، ماسه سنگ و كنگلومراي سازند قرمز بالايي قرار مي‌گيرد . مرز بالايي و پاييني سازند قم به صورت ناپيوستگي هم شيب است . 685 متر از 770 متر ضخامت نهشته‌هاي سازند قم در اين برش متعلق به زمان آكي تانين است و 85 متر آن مربوط به زمان بورديگالين است. سازند قم در برش آشيانك با ضخامت 723 متر بر روي مارن و تبخيري‌هاي سازند قرمز زيرين و در زير مارن ، شيل و ماسه سنگ سازند قرمز بالايي قرار مي‌گيرد . مرز بالايي و پاييني سازند قم به صورت ناپيوستگي هم شيب است . 360 متر از 723 متر ضخامت سازند قم دراين برش متعلق به آكي تانين و 363 متر آن مربوط به زمان بورديگالين است . در برش غازم آباد نيز سازند قم  با ستبراي 842 متر بر روي مارن ، ماسه سنگ و كنگلومراي سازند قرمز زيرين و در زير كنگلومرا ، مارن و ماسه سنگ سازند قرمز بالايي قرار مي‌گيرد . مرز بالايي و پاييني سازند قم به صورت ناپيوستگي هم شيب است . 215 متر از 842 متر ضخامت سازند قم متعلق به آكي تانين و 627 متر آن مربوط به بورديگالين است ( بغدادي ، 1355 ) . سازند قم در برش بريه با ضخامت 128 متر با ناپيوستگي آذرين پي بر روي گدازه‌هاي داسيتي و با ناپيوستگي هم شيب در زير كنگلومراي سازند قرمز بالايي قرار مي‌گيرد . كل رسوبات اندازه گيري شده در اين برش متعلق به  اكيتانين پسين - بورديگالين پيشين است . هم چنين سازند قم در برش مصرقان با 75 متر ضخامت با ناپيوستگي آذرين پي بر روي گدازه‌هاي ريوليتي و در زير آبرفت كواترنري با ناپيوستگي هم شيب قرار    مي‌گيرد . كل رسوبات اندازه گيري شده در اين برش متعلق به اكيتانين پسين -  بورديگالين پيشين است ( دانشيان و بختياري ، 1381 ) .

 مقايسه برش‌هاي مذكور با يكديگر نشان مي‌دهد كه ضخامت نهشته‌هاي سازند قم در جنوب غرب ، شمال غرب و غرب ساوه ، تغييرات چشمگيري را نشان مي‌دهد . هم چنين تغييرات رخساره اي نيز در اين محدوده كاملاٌ محسوس است ، به طوري كه حتي در مسافت‌هاي كوتاه اين تغييرات مشخص و واضح است .علاوه بر تغييرات رخساره اي و تغيير در ضخامت نهشته‌هاي سازند قم ، زمان نهشته شدن سوبات نيز در برش‌هاي مورد بررسي ، متفاوت است ، به طوري كه در برش‌هاي بند شاه ، بين بند شاه و بندچاي ، بند چاي ، آشيانك و غازم آباد ، سن نهشته‌ها آكي تانين – بورديگالين مي‌باشد ولي در برش‌هاي بريه ، مصرقان و كهلو پايين بورديگالين است . در نهايت مي‌توان نتيجه گرفت كه منطقه ساوه قابل مقايسه و انطباق با ناحيه الگو نمي باشد  ( شكل 5  ) .

 

بزرگنمایی

در اين مطالعه تنوع و فراواني فرامينيفرهاي  بنتونيک نيز مورد بررسي قرار گرفت ، بدين صورت که در   نمونه‌هاي سخت ، گونه‌هاي قابل شناسايي در کل مقطع نازک شناسايي و شمارش شدند و در نمونه‌هاي نرم گونه‌هاي شناسايي شده در 1 گرم رسوب شسته شده ، مورد بررسي و شمارش قرار گرفتند (شكل6 ) .

 

 

بزرگنمایی

مطالعه نشان مي‌دهد که بيشترين تنوع و فراواني گونه‌هاي فرامينيفراي بنتونيک شناسايي شده مربوط به قاعده و راس برش مورد مطالعه مي‌باشند ، به طوري که در قاعده برش حداکثر تنوع در نمونه‌هاي K-11, K-12   با 18 گونه و در راس ، مربوط به نمونه‌هاي K-88, K-99   با 13 گونه مي‌باشد (شكل 4 ) .

هم چنين تغييرات در تنوع و فراواني فرامينيفرهاي بنتونيک در طول برش کهلو پايين نسبت به فرامينيفرهاي پلانکتونيک مقايسه شد ، نتيجه بررسي‌ها مشخص ساخت که با فراوان شدن گونه‌هاي بنتونيک از فراواني گونه‌هاي پلانکتونيک کاسته مي‌شود ، به طور کلي بيشترين فراواني فرامينيفرهاي پلانکتونيک دربخش مياني برش يعني در جاييکه حداقل تنوع و فراواني فرامينيفرهاي بنتونيک وجود دارد ، ديده مي‌شود . همچنين فراواني گونه‌هاي بنتونيک شناسايي شده در هر نمونه نشان مي‌دهد که بيشترين فراواني عمدتاً متعلق به گونه‌هاي Quinqueloculina spp.; Spiroloculina spp.; Schlumbergerina spp.; Elphidium spp.; Dendritina rangi ; Borelis melo curdica 

مي باشد (شكل 6 ) (PLATE II ) . مطابق با مطالعات موري (Murray,1991 ) ، که فراواني و تنوع فرامينيفرهاي بنتونيک عهد حاضر را در مناطق مختلف مورد بررسي و تجزيه وتحليل قرار داده است ، تجمع گونه‌هاي فوق در اقيانوس هند مشخصه درجه شوري 42%  ،درجه حرارت  C◦30-20 وعمق آب 15-5 مترمي باشد.

موري (Murray, 1991) با جمع آوري داده‌هاي اكولوژيكي فرامينيفرهاي بنتونيك از نقاط مختلف دنيا نظير اقيانوس آرام ، اطلس و منجمد شمالي و درياهاي مرتبط، سعي در ارايه اصولي جهت درك خصوصيات پالئواكولوژيكي دارد. وي درنهايت فهرستي از فرامينيفرهاي بنتونيك تهيه كرد ، كه مشخصات محيطي هر كدام ازآنها در آن درج شده است . مقايسه ويژگي‌هاي فرامينيفراي بنتونيك در برش كهلو پايين كه از فراواني قابل توجهي برخوردارند  با اين فهرست ، نشان مي‌دهد كه با توجه به تجمع فرامينيفرا بين  نمونه‌هاي k-3 تا k-15 و همچنين k-76 تا k-100 و مقايسه ويژگي‌هاي محيطي فرامينيفرهاي  ذكر شده با گونه‌هاي عهد حاضر آنها (Murray, 1991) خصوصيات محيطي عبارتند از :  عمق كمتر از  70 متر ، درجه شوري بين 53%-32 %   ، درجه حرارت احتمالاً 26-18 درجه سانتيگراد و  محيط lagoon/inner shelf . همچنين در بين نمونه‌هاي k-27  تا k-58  با توجه به افزايش گونه‌هاي فرامينيفرهاي پلانكتونيك ، محيط دريايي و عميق تر شده است (شكل4 ) . بررسي تجمع فسيلي در طول برش كهلوپايين نشان مي‌دهد حوضه ناپايدار بوده است واين ناشي از تغيير شرايط محيطي مي‌باشد. به طوري كه در ابتدا محيط احتمالاً lagoon/inner shelf  بوده و سپس محيط عميق تر شده و در مرحله آخر مجدداً حوضه كم عمق و  lagoon/inner shelf شده است

 

نتيجه گيري :

از مطالعه و بررسي نهشته‌هاي سازند قم در برش چينه شناسي کهلو پايين نتايج زير بدست آمده است :

1 -  نهشته‌هاي سازند قم در برش چينه شناسي کهلو پايين500 متر ضخامت داشته و بر روي مارن‌هاي سازند قرمز زيرين و در زير مارن‌هاي قرمز رنگ سازند قرمز بالايي  به صورت ناپيوستگي هم شيب قرار مي‌گيرد . سازند قم در اين برش از شيل ، مارن ، ماسه سنگ ، آهک ماسه اي و به همراه ميان لايه هايي از سنگ آهک تشکيل شده است ، که در مقايسه لايه‌هاي  شيلي از ضخامت بيشتر و قابل توجه اي برخوردارند .

 PLATE I

 

 

 

Fig.1, Triloculina trigonula ,  sample no. k-95 ,  X105,

Fig.2, Borelis melo curdica ,  sample no. k-7 ,  X105,

Fig.3, Dendritina rangi ,  sample no. k- 39 ,  X105,

Fig.4, Peneroplis evolutus ,  sample no. k-9 ,  X52.5,

Fig.5, Meandropsina iranica ,  sample no. k-12 ,  X26.5,

Fig.6, Miogypsina globulina ,  sample no. k-12 ,  X52.5.

 

PLATE II

 

 Figs.1,2  :  Spiroloculina spp.

 Fig.1, sample no. K-8, X52.5;

Fig. 2, sample no. K-93, X105;

Figs.3,4  :  Schlumbergerina spp.,

Fig.3, sample no. K-98, X105;

 Fig. 4, sample no. K-7, X52.5;

Figs.5,6  :  Quinqueloculina spp.,

 Fig.5, sample no. K-92, X52.5;

 Fig. 6, sample no. K-3, X105;

 2-  از 102 نمونه  برداشت شده در برش کهلو پايين 26 جنس و 29 گونه فرامينيفر بنتونيک ، 2 جنس و 2 گونه فرامينيفر پلانکتونيک ، 2 جنس و گونه از جلبک‌هاي قرمز و 2 جنس و گونه از بريوزوا شناسايي شد .

3- سن نهشته‌هاي سازند قم در برش چينه شناسي کهلو پايين با توجه به حضور و گسترش Borelis melo curdica از ابتدا تا انتهاي برش ، بورديگالين است ، که برمبناي بيوزوناسيون آدامز و بورژوا ( Adams & Bourgeois ,1967 ) مطابق با بيوزون شماره (1) يعني                         Borelis melo group – Meandropsina iranica  Assemblage Zone (1)  مي‌باشد .

4- با توجه به خصوصيات سنگ شناسي متفاوت برش چينه شناسي كهلو پايين با سنگ شناسي سازند قم در ناحيه الگو ، برش مورد مطالعه را نمي توان معادل با هيچيك از عضو‌هاي سازند قم دانست . بنابراين برش كهلو پايين فقط از نظر زماني هم ارز با عضو f سازند قم مي‌باشد ، كه قابل انطباق با آسماري بالايي است .

5- مقايسه برش‌هاي مورد بررسي در تطابق چينه شناسي نشان مي‌دهد كه ضخامت نهشته‌هاي سازند قم در جنوب غرب ، شمال غرب و غرب ساوه تغييرات چشمگيري نشان مي‌دهد . همچنين تغييرات رخساره اي نيز دراين محدوده كاملاٌ‌ محسوس است ، به طوريكه حتي در مسافت‌هاي كوتاه اين وضعيت به چشم مي‌خورد .

6– در بيوزوناسيون آدامز و بورژوا (Adams & Bourgeois, 1967)  Operculina complanata در اليگوسن پسين ظاهر شده و با شروع اکيتانين پسين ناپديد مي‌شود در حالي که در برش چينه‌شناسي  كهلو پايين اين گونه در بورديگالين حضور دارد .

7 – تنوع و فراواني فرامينيفرا در طول برش چينه شناسي نشان مي‌دهد که حوضه ناپايدار بوده به طوري که در ابتدا محيط lagoon/inner shelf  بوده و سپس محيط عميق تر مي‌شود ودر مرحله انتهايي مجدداً حوضه کم عمق و lagoon/inner shelf شده است .

 منابع

 1-         امامي ، ه. شرح نقشه زمين شناسي چهار گوش قم ، مقياس 250000/1  ، شماره E-6  ، سازمان زمين شناسي کشور . 1370  .                                  

2-         بغدادي، ا. فسيل شناسي تشكيلات قم در غرب ساوه ، پايان نامه كارشناسي ارشد ، دانشگاه تهران.  1355.      

3-         بختياري، ف.، مطالعه  بيواستراتيگرافي و ليتواستراتيگرافي سازند قم در حوالي بريه و مصرقان  (شمال غرب ساوه)، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه تربيت معلم تهران . 1381.

4-         ترابي ، ح . پالئواکولوژي و پالئوژئوگرافي اليگوسن بالايي – ميوسن زيرين غرب اردستان براساس مطالعه فونهاي مرجاني . مجله پژوهشي دانشگاه اصفهان (علوم پايه ) ، جلد بيستم ،شماره 2 .1383.

5-         دانشيان و بختياري . بيواستراتيگرافي فرامينيفرهاي بنتيك سازند قم در شمال غرب ساوه ، مجموعه مقالات ششمين همايش انجمن زمين شناسي ايران، 7-5 شهريور 1381 ، دانشگاه شهيد باهنر كرمان ، صفحه 626 . 1381.

6-         دانشيان ،ج. و دزياني، س. مطالعه بيواستراتيگرافي فرامينيفرهاي سازند قم در برش چينه شناسي سرخ ده ، جنوب شرق آشتيان . مجله علمي پژوهشي علوم پايه دانشگاه آزاد اسلامي . سال چهاردهم ، شماره 53 .1383.

7-         رحيم زاده,ف., زمين شناسي ايران, اليگوسن, ميوسن, پليوسن, طرح تدوين كتاب زمين شناسي  ايران,شماره12, سازمان زمين شناسي كشور. 1373.

8-         كريمي، مصدق.  بيواستراتيگرافي، ليتواستراتيگرافي و محيط‌هاي  رسوبي سازند قم در منطقه   ساوه ، پايان نامه كارشناسي ارشد ، دانشگاه شهيد بهشتي . 1378.

9-         مرادقلي ، چينه شناسي و فسيل شناسي سازند قم در ناحيه ساوه ، پايان نامه كارشناسي ارشد ، دانشگاه تربيت معلم تهران.1371.

10-       وحدتي دانشمند  ، بررسي‌هاي زمين شناسي و سنگ شناسي ناحيه دخان ، 75 كيلومتري غرب ساوه ، پايان نامه كارشناسي ارشد ، دانشگاه تهران . 1354.

 

11-       T. D., Adams, and F. , Bourgeois, Asmari Biostratigraphy I.O.O.C.,Geol. Explor. Div. No. 1074 ,  pp.  37 , unpublished. ( 1967 ) .

12-       M ., Berberian , and G. C. P. , King , Towards a paleogeography and tectonic evolution of Iran . Nat. Res . Coun. Canada . (1981) .

13-       C. W., Drooger, and C., Socin, Miocene Foraminifera from Rosignan Italy, Micropaleont., 5 ,  pp.  415 -  426. (1959).

14-       A. , Gansser, New aspects of the geology in Central Iran . Proc.  4th  Word Petrol. Congr. Rom. Sect . I/A/5 . (1955).

15-       Henson, F. R. S., 1950. Middle Eastern Tertiary Peneroplidae (Foraminifera),

16-       with remarks on the phylogeny and taxonomy of the family, The West      Yorkshire Printing Co. Lim., Wakefield, England, pp.  1-70.

17-       A., Kalantari, Lithostratigraphy and Microfacies of Zagros Orogenic Area S.W. Iran, Nat. Iran. Oil Co. Expl. Prod. Geol. Lab., no. 12. (1992).

18-       J. M. Kennett, and M. S., Srinivasan  Neogene planktonic Foraminifera, A  phylogenetic Atlas, Huchinson Ross Publish. Co. Pennylvania, 263 pp. (1983).

19-       A. R., Loeblich, and J. H., Tappan  Foraminiferal General and their   Classification., Van Nostrand Reinhold co., 2 vols., pls. 847. New York,   869p. (1988).  

20-       A., Rahaghi, Etude de quelques grands foraminiferes de la Formation de Qom (Iran Central). Rev. Micropaleont., 16, pp. 23 - 38. (1973).

21-       J.W., Murray, Ecology and Paleoecology of benthic Foraminifera , Longman  Group  UK limited . (1991) .

22-       A. Seyrafian, and , H. , Toraby   Petrofacies and sequence stratigraphy of the Qom Formation ( Late Oligocene – Early Miocene? ) , north of Nain , southern trend of Central Iranian Basin . Carbonates and Evaporites , vol.  20  , no. 1 , pp.82-90 . (2005) .

23-       J . , Stocklin , A section through the Oligo- Miocene marine formation south of Shurab . Geol. note, no. 40  , Nat. Iran Oil Co. (1968) .

24-       Stocklin , and Setudehnia , Statigraphic Lexicon of Iran . Min. Indust. Min. , Geol. Sur. Iran . Report no. 18 .(1971) .

 Ali Fazeli = egeology.blogfa.com

جهانبخش دانشيان - هادي يزداني


رسم ستون چینه شناسی و فسیل شناسی.برای دریافت شرایط کاری و قیمت از ساعت 17 به بعد با شماره 09358547794 تماس حاصل فرمایید.

:: برچسب‌ها: مطالعه گسترش چينه شناسي فرامينيفرا بنتونيك سازند قم در غرب ساوه ,

مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








رسم ستون چینه شناسی و فسیل شناسی.برای دریافت شرایط کاری و قیمت از ساعت 17 به بعد با شماره 09358547794 تماس حاصل فرمایید.

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رسم ستون فسیل شناسی و چینه شناسی و آدرس stratigraphiccolumn.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com