1- دانشجوی کارشناسی ارشد زمین شناسی، دانشگاه شهید بهشتی. 2- عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی.
3- کارشناس ارشد شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب اهواز.
در اين مطالعه سازند کربناته فهلیان با سن بریازین تا هوتروين به منظور بررسى رخسارههاى میکروسکوپى و چينه نگارى سکانسی در برش نمونه واقع در تاقدیس فهلیان و برش زیر سطحی چاه 55 میدان نفتی گچساران، واقع در زون ساختارى فروافتادگى دزفول جنوبى مورد مطالعه قرار گرفت. بر پایه مطالعات پتروگرافى 12 رخساره ميکروسکوپى شناسايى گرديد که در 4 کمربند رخسارهای جزر و مدی، لاگون، سد و دریای باز نهشته شده اند و با توجه به رخسارههاى ميکروسکوپى شناسايى شده، این توالی کربناته در يک پلتفرم کربناته از نوع رمپ با شيب ملايم تشکيل شده است. با توجه به رخسارههاى ميکروسکوپى و شناسايى الگوی انباشتگی (stacking pattern) پيشرونده و پسرونده رسوبات و شناسايى سطوح اصلى سکانسی ، تعداد 3 سکانس رسوبی رده سوم با مرزهاى سکانسى نوع SB1 و SB2 شناسایی گردید. ضخامت متفاوت توالى کربناته در دو برش مطالعه شده احتمالاً تحت تاثير فعاليت گسل پى سنگى هم زمان با نهشته شدن رسوبات در پلتفرم کربناته بوده است.
Carbonate Fahliyan Formation with the age of Beriassian to Huatrevian were studied for microfacies analysis and sequence stratigraphy in type section at Fahliyan Anticline and subsurface section in well number 55 of Gachsaran Oil Fild in South Dezful Embayment. Based on petrographic study 12 microfacies that were deposited in four facies belts such as: tidal flat, lagoon, shoal and open marine have been recognized. These sequences were deposited in a homocline carbonate ramp platform. Based on microfacies analysis and recognition of retrogradational and progradational stacking patterns and sequence boundaries, 3 third order sequences with sequence boundary type 1 and 2 have been recognized. Differences between thicknesses of the two depositinal sequences might be due to basement fault effect.
مقدمه:
سازند کربناته فهلیان از سازندهای گروه خامی بالایی با سن نئوکومين (James and Wynd, 1965) میباشد. این سازند از مخازن مهم نفتى در فرو افتادگى دزفول است. در اين پژوهش برش نمونه و برش زیر سطحی چاه 55 میدان نفتی گچساران به منظور بررسى رخسارههاى ميکروسکوپى و چينه نگارى سکانسی، مورد مطالعه قرار گرفته است. برش نمونه با مختصات جغرافیایی ″19 ′11 ◦30N: و ″36 ′27 ◦51 E: در یال جنوبی تاقدیس فهلیان دارای ضخامت تقریبی 283 متر میباشد. تاقدیس فهلیان در 10 کیلومتری شمال غرب شهرستان نورآباد ممسنی قرار دارد. چاه 55 میدان نفتی گچساران با مختصات جغرافيايى ،″20 ′38 ◦50 E: ، ″47 ′21 ◦30 N:، در جنوب شهرستان گچساران واقع است و ضخامت تقریبی توالی کربناته سازند فهلیان در آن 582 متر میباشد (شکل 1).
مرز زيرين سازند فهليان در برش نمونه به صورت هم شيب بر روى آخرين واحد دولوميت تيره رنگ سازند سورمه قرار دارد. در برش زير سطحى مرز به صورت هم شيب بر روى بخش انيدريتى هيث واقع است. مرز بالايى سازند فهليان در هر دو برش به صورت هم شيب و تدريجى به سازند گدوان تبديل ميشود.
روش مطالعه:
در این پژوهش علاوه بر مطالعات صحرایی، رخسارههای میکروسکوپی 560 عدد مقطع نازک از نمونههای برش سطحی و خردههای حفاری چاه 55 گچساران مورد مطالعه قرار گرفت. مقاطع نازک به منظور تشخیص کانی کلسیت از دولومیت توسط محلول آلیزارین قرمز (Red-S) به روش دیکسون (Dickson, 1965) رنگ آمیزی شد. دسته بندى رخسارهها و بررسى تغييرات جانبى و عمودى آنها به روش فلوگل و ويلسون (Wilson, 1975; Flugel, 2004) انجام شد. نامگذارى سنگهاى کربناته بر اساس دانهام (Dunham, 1962) صورت گرفت. در اين پژوهش مطالعات چينه نگارى سکانسی بر اساس اصول چینه نگاری سکانسی ون وگنر (Van Wagoner etal., 1988) صورت گرفت. با توجه به اينکه لاگ گاما ابزار مناسبى در تعبير و تفسير چينه نگارى سکانسى هستند (Emery and Myers, 1996)، تغییرات لاگ گاما و انطباق آن با رخسارههاى شناسايى شده در چاه مورد مطالعه نيز در نظر گرفته شد.
بحث:
شرح رخسارههاى ميکروسکپى:
مطالعات پتروگرافی منجر به شناسایی 12 رخساره میکروسکوپی وابسته به 4 کمربند رخسارهای جزر و مدی، لاگونی، سدی و دریای باز گردیده است. رخسارههای میکروسکوپی به ترتیب از سمت دریا به ساحل عبارتند از: 1- رادیولر، اسپیکول اسفنج, وکستون 2- وکستون حاوی خرده فسیل و اسپیکول اسفنج 3- اینتراکلست، ااُئید گرینستون 4- پلوئید، بایوکلست گرینستون 5- ااُئید، اگرگات گرینستون 6- پلوئید گرینستون دانه ریز 7- پلوئید پکستون 8- داسی کلاد، بیوکلست وکستون 9- وکستون حاوی جلبک سبز و فرامینیفر بنتیک 10- مادستون فسیلدار 11- اینتراکلست گرینستون 12- مادستون حاوی ذرات آوارى در حد سيلت و ماسه. از این رخسارهها، رخسارههای شماره 1 و 2 با توجه به محتویات فسیلی بترتیب قابل تفکیک در دو بخش دریای باز عمیق (deep open marine) و دریای باز کم عمق (shallow open marine) میباشند. رخسارههای 3، 4 و 5 محیط سدی (shoal) را مشخص میکنند و رخسارههای 6 تا 10 شاخص محیط لاگون میباشند. در نهایت رخسارههای 11 و 12 معرف محیط جزر و مدی میباشند. لازم به ذکر است در چاه 55 گچساران از رخسارههای دریای باز تنها رخسارههای دریای باز عمیق حضور دارد.
با توجه به عدم وجود رخسارههای باندستون ریف ساز و همچنین تبدیل تدریجی رخسارهها به هم و گسترش رخسارههای کم عمق به نظر میرسد که توالی کربناته سازند فهلیان در یک پلتفرم کربناته از نوع رمپ با شیب ملایم رسوبگذاری کرده است.
چینه نگاری سکانسی:
چينه نگارى سکانسی (sequence stratigraphy) شاخهاى از علم چينه شناسى ميباشد که به ارتباط زايشى چينهها در يک توالى رسوبى ميپردازد. چينه نگارى سکانسی با بررسى رخسارهها، تشخيص محيط رسوبى و تغييرات عمودى آنها که در ارتباط با تغييرات نسبى سطح آب درياهاست، انجام ميگيرد (Emery and Myers, 1996). در این پژوهش با توجه به رخسارههاى ميکروسکوپى و توسط عوض شدن الگوى رسوبگذارى سطوح اصلى سکانسى از جمله سطوح حداکثر پیشروی و مرزهاى سکانسى و بخشهای رسوبی TST و HST شناسايى گرديدهاند.
مطالعات پيشين چينه نگارى سکانسی بر روى سازند فهليان در برش نمونه (آورجانى، 1384)، منجر به شناسايى دو سکانس رسوبى درجه سوم گرديد. با توجه به مطالعات بيواستراتيگرافى و تعيين سن بريازين تا هوتروين (هاشمى، 1385) براى توالى کربناته فهليان در برش نمونه و همچنين بررسيهاى صحرايى و پتروگرافى جامعتر، سکانسهای رسوبی سازند فهلیان در برش نمونه مورد بازنگرى قرار گرفت و با سکانسهاى شناسايى شده در برش زير سطحى چاه 55 گچساران تطابق داده شد. سازند فهلیان در هر دو برش شامل 3 سکانس رسوبی درجه سوم میباشد که در زمان بریازین تا هوتروین نهشته شدهاند. در زیر سکانسهای دو برش به ترتیب شرح داده ميشوند.
سکانسهای برش نمونه:
سکانس رسوبی اول (FA1):
این سکانس ضخامتی در حدود 84 متر دارد. بخش رسوبی TST با سطح طغیان (TS) به صورت رخساره اينتراکلست گرینستون از رخسارههای پهنههاى جذر و مدى در شروع توالی کربناته فهلیان مشخص میگردد. بخش رسوبی TST با الگوی پیشرونده شامل رخسارههای گرینستونی پهنههای جذر و مدی و رخساره گرینستونی دانه ریز لاگونی و گرینستون سدی میباشد. در بخش HST رسوبات با الگوی رسوبگذاری پسرونده از رخسارههای مادستونی و اکثراً از رخساره پلوئید گرینستون دانه ریز لاگونی، تشکیل یافته است. مرز زیرین سکانس (FA1) به دلیل گسترس برشها از نوع SB1 است و مرز فوقانی آن از نوع SB2 میباشد (شکل 2 ).
سکانس رسوبی دوم (FA2):
اين سکانس رسوبى دارای ضخامتی در حدود 112 متر میباشد. بخش رسوبی TST از واحد نسبتاً ضخیمی از رخساره کمربند سدى اینتراکلست، ااُئید گرينستون تشکیل یافته است. رسوبات بخش HST به صورت پسرونده از رخساره هاى گرینستونی سدی و مادستون، وکستون و پکستون لاگونی، همراه با افزایش اجزای اسکلتی محیطهای لاگونی شامل جلبک سبز و فرامنیفر بنتیک، تشکیل شده است. مرز بالايى سکانس دوم (FA2) توسط تغيير الگوى رسوبى رخساره ها مشخص شده و از نوع SB2 مى باشد (شکل 2).
سکانس رسوبى سوم (FA3):
اين سکانس از ضخامت حدود 87 متر تشکيل شده است. بخش TST از رخسارههای وکستونی دریای باز کم عمق تشکیل شده است. در این بخش رسوبی فراوانی اجزای اسکلتی دریای باز از جمله خردههای دوکفهای نازک لایه و اسپیکول اسفنج افزایش مییابد. رسوبات بخش HST از رخساره هاى وکستونی لاگونی تشکيل شده است. مرز بالايى اين سکانس رسوبى از نوع SB2، و با توجه به بررسى هاى صحرايى انجام گرفته، با تبديل رسوبات آهکى صخره ساز فهلیان به توالى آهک و مارنهاى عميق در سازند گدوان، مشخص میشود. لازم به ذکر است که سکانس رسوبى سوم (FA3) نسبت به دو سکانس قبلى از رخساره هاى عميق ترى تشکيل شده است (شکل 2).
سکانس هاى رسوبى در چاه 55 گچساران:
سکانس رسوبى اول (GS1):
اين سکانس با ضخامتى در حدود 179 متر، داراى مرز زيرين مشخص و واضح با تغيير ليتولوژى از انيدريتهاى بخش هيث به آهک مى باشد. اين مرز با توجه به اينکه سازندهاى تبخيرى نشان دهنده افت شديد سطح آب دريا و ناپيوستگى جهانى است (Sarg, 2001)، از نوع SB1 مى باشد. شروع پيشروى بخش کربناته TST توسط رخساره هاى پلوئید گرینستون دانه ریز و مادستونی خرده فسيل دار و پلوئید پکستون لاگونی به صورت الگوى پيشرونده و با عميق شوندگى يکباره به رخساره رادیولر، اسپیکول اسفنج, وکستون به سطح حداکثر پيشروى خود مى رسد. بخش رسوبى HST با الگوى رسوبگذارى پسرونده از رخساره هاى سدی پلوئید، بایوکلست گرینستون به رخساره لاگونی پلوئید پکستون تبدیل میشود.
با توجه به تغييرات لاگ گاما و انطباق آن با رخساره هاى شناسايى شده، همخوانى واضحى در طول سکانس (GS1) بين الگوى رسوب گذارى بخشهای رسوبى تشخيص داده شده و روند افزايش و کاهش يابندگى لاگ گاما وجود دارد به طورى که در محدوده رخسارههای حداکثر سطح پيشروى سطح آب، ميزان لاگ گاما با افزايش محتواى رسى در اين رخساره به حداکثر مقدار خود ميرسد. مرز بالايى سکانس مذکور با توجه به تغيير در الگوى رسوبگذارى تفکيک شده است و از نوع SB2 مى باشد (شکل 3).
سکانس رسوبى دوم (GS2):
ضخامت اين سکانس در حدود 249 متر مى باشد. بخش رسوبى TST شامل رخساره هاى پلوئید، بایوکلست گرینستون میباشد که به رخساره اینتراکلست، ااُئید گرینستون در حداکثر سطح پيشروى خود تبديل مى شود. بخش رسوبى HST با الگوی پسرونده از رخساره هاى گرینستونی سدى به رخساره هاى لاگونى شامل وکستون حاوی جلبک سبز و فرامنيفر بنتيک، پکستون و مادستون تبدیل میشود و در نهایت با حضور رخساره مادستون حاوى ذرات آوارى در حد سيلت و ماسه سکانس رسوبى دوم خاتمه مييابد. ورود ذرات آوارى در محيطهاى کربناته بيانگر پايين افتادگى سطح آب دريا مى باشد (Emery and Myers, 1996) که تاييد کننده حداکثر پايين افتادن سطح نسبى آب دريا در اين سکانس مى باشد (شکل 3).
سکانس رسوبى سوم (GS 3):
سومين سکانس رسوبى با ضخامت 154 متر، با توجه به تغییر الگوی رسوبگذاری توسط مرز نوع SB2 از سکانس رسوبى زيرين مشخص میشود. بخش رسوبى TST به صورت پيشرونده از رخساره هاى پکستون و وکستون لاگونی به رخساره گرینستونی سدی در سطح حداکثر پيشروى سطح آب دریا میرسد. بخش رسوبى HST غالباً از رخسارههاى لاگونى پکستون ، وکستون و مادستونی، همراه با محتوای فسیلی لاگونی شامل فرامنیفر بنتیک و جلبک سبز، تشکیل شده است و با الگوى رسوبى پسرونده با حضور مادستون حاوى خردههاى آوارى در حد سيلت و ماسه مربوط به رخسارههای پهنههای جذر و مدی، خاتمه مییابد. (شکل 3). با توجه به تغيير رخسارهها و الگوهاى رسوبى، مرز بالايى از نوع SB2 در سکانس سوم (GS3) شناسايى گرديد و همچنين افزايش لاگ گاما پس از رخسارههاى آهکى تاييد کننده شروع توالى شيلى سازند گدوان ميباشد.
تعبير و تفسير:
تطابق سکانسهای شناسایی شده در دو برش مورد مطالعه مطابق شکل 4 انجام شد. از آنجایی که موقعیت دو برش مورد مطالعه در فاصله بین دو گسل پی سنگی کازرون و ایذه واقع شده است و این بخش به عنوان زون فعال تکتونیکی و عامل کنترل کننده ضخامت رسوبات در زمان نهشته شده رسوبات ژوراسیک-کرتاسه بشمار میرود (Sepehr and Cosgrove, 2004) و همچنین با توجه به اینکه گسلهای پی سنگی در ایجاد مورفولوژی متفاوت در پلتفرم کربناته، در نوع و نحوه رسوبگذاری و ایجاد ستبرای متفاوت نهشتهها در زمان نهشته شدن سازند فهلیان نقش دارند (محمدخانی، 1382) لذا ضخامت متفاوت توالی کربناته فهليان در چاه مورد مطالعه نسبت به برش سطحى، احتمالاًً میتواند در نتیجه عملکرد گسل پی سنگی درتغییر سطح بستر حوضه رسوبی و تغییر فضای رسوبگذاری (accommodation space) باشد. با توجه به رخسارههاى ميکروسکوپى شناسايى شده در برش نمونه و چاه 55 گچساران، رسوبگذاری سازند فهليان در فاصله چاه و برش نمونه بر روى يک پلتفرم وسيع کربناته از نوع رمپ با شيب ملايم نهشته شده است.
نتيجهگيرى:
1- سازند آهکى فهليان در چهار کمربند رخسارهاى جزر و مدى، لاگونى، سدى و درياى باز نهشته شده است. با توجه به رخسارههاى ميکروسکوپى شناسايى شده، این توالی کربناته در يک پلتفرم کربناته از نوع رمپ با شيب ملايم تشکيل شده است.
2- در برش نمونه و برش زیر سطحی سه سکانس رسوبى درجه سوم شناسايى شد. تنها مرز زيرين سکانس اول در هر دو برش از نوع SB1 و بقيه مرزها از نوع SB2 ميباشد.
3- تفاوت ضخامت در توالى کربناته سازند فهليان در برشهای مورد مطالعه احتمالاً به سبب اثر گسلهاى پى سنگى بر بستر حوضه در زمان رسوبگذارى ميباشد.
منابع فارسی:
1- آورجانی، شهرام، 1384، چينه شناسى سکانسى سازند فهليان در چاه شماره 1 دشتک و مقطع تيپ. پايان نامه کارشناسى ارشد، دانشگاه بوعلى سينا، 101 ص.
2- محمدخانى، حسين، 1382، محيط رسوبى و چينه نگارى سکانسى سازند فهليان در ميدانهاى نفتى خويز و رگسفيد، بخش جنوبى فروافتادگى دزفول، پايان نامه کارشناسى ارشد، دانشگاه تربيت معلم، 68 ص.
3- هاشمی حسينى، پگاه، 1385، بيواستراتيگرافى سازند فهليان در برش الگو و چاه شماره 1 ميدان نفتى دارا، پايان نامه کارشناسى ارشد، دانشگاه تهران، 197 ص.
References:
- Dickson, J.A.D., (1965): A modified staining technique for carbonates in thin section. Nature, v. 205, 587 p .
- Dunham, R.J., (1962): Classification of carbonate rocks according to depositional texture. Amer. Ass. Petrol. Geol. Mem., v. 1, p.108-121.
- Emery, D., and Myers, K., (1996): Sequence Stratigraphy. Oxford (Blackwell), 304 p.
- Flugel, E., (2004): Microfacies of Carbonate Rocks. Analysis, Interpretation and Application. Springer Verlag, 976 p.
- James, G. A. and Wynd, J. G., (1965): Stratigraphy nomenclature of Iranian Oil Consertium Agreement Area, AAPG. Bull., v. 49, p. 2182-2245.
- Sarg, J.F., (2001): The sequence stratigraphy, sedimentology, and economic importance of evaporite-carbonate transitions: a review. - Sed. Geol., v. 140, p. 9-42.
- Sepehr, M., and Cosgrove, J. W., (2004): Structural framework of the Zagros Fold-Thrust Belt, Iran. Marine and Petroleum Geology., v. 21, p.829-843.
- Van Wagoner, J. C., Posamentier, H. W., Mitchum, R. M., Vial, P. M., Vial, P. R., Sarg, J. F., Loutit, T. S. and Hardenbol, J., (1988): An overview of the fundamentals, of sequence stratigraphy and key definitions. SEPM Spec. Publ. v. 42, p. 39 - 45.
- Wilson, J. L., (1975): Carbonate Facies in Geological History. Springer, New York, p. 1-23, 281-318.
رسم ستون چینه شناسی و فسیل شناسی.برای دریافت شرایط کاری و قیمت از ساعت 17 به بعد با شماره 09358547794 تماس حاصل فرمایید.