چکیده ای از چینه شناسی پالئوزوئیک ایران


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : دو شنبه 22 تير 1394
بازدید : 1137
نویسنده : فسیل شناس

2-6-2 چینه شناسی پالئوزوییک در ایران

یکی از دوران مهم زمین شناسی، دوران اول یا دوران پالئوزوییک با طول زمان 340 میلیون سال است. عمر این دوران، از عمر مجموعه دوران های مزوزوییک و سنوزوییک بیشتر است.

دوران اول از قدیم به جدید به شش دوره کامبرین، اردوویسین، سیلورین، دونین، کربنیفر و پرمین تقسیم می شود. مرز زیرین دوران اول را قدیمی ترین لایه های آشکوب توماتین تشکیل می دهد که بر روی آخرین لایه های وندین قرار می گیرد. مرز بالایی دوران اول را بالاترین لایه های پرمین که در زیر سنگ های مربوط به تریاس قرار گرفته اند، تشکیل می دهد.

در ایران، در پی رخداد زمین ساختی پان آفریکن که آثار آن را کمابیش در قاعده رسوبات متعلق به وندین می توان مشاهده کرد. (به اعتقاد نگارنده، آثار رخداد پان افریکن در رسوبات پرکامبرین پسین و کامبرین پیشین و زیرسازندهای لالون-زاگون قابل مشاهده است. )نهشته های کم عمق و سکویی، در اواخر وندین تشکیل می گردد.

نهشت این رخساره سکویی در طی پالئوزوییک نیز در بیشتر نقاط ایران ادامه می یابد. با مطالعاتی که تاکنون انجام پذیرفته، هیچ گونه آثار کوهزایی و یا حتی نبود چینه ای را نمی توان در همبری رسوبات پرکامبرین پسین یا وندین با کامبرین پیشین یا توماتین مشاهده کر، زیرا گذر این دو عصر زمین شناسی با یکدیگر، در بخش های گسترده ای از ایران زمین تدریجی گزارش شده است. به طور کلی کامبرین پیشین با تناوبی از شیل، آهک های فسفات دار و دولومیت با سن مانیکایانف توماتین و آتابانین آغاز می گردد که به طور هم شیب و تدریجی بر روی دولومیت های وندین قرار می گیرد. به عبارت دیگر، با توجه به مطالعات انجام گرفته تا کنون، گذر پرکامبرین پیشین را داخل سازند سلطانیه اثبات کرده اند. این گذر، در نواحی مختلف ایران به ویژه درگستره کوه های البرز، مدت ها پیش مورد بحث و گفتگوی صاحب نظران بوده است. در ابتدا، زمین شناسان با یافتن اثر پای تریلوبیت ها (کروزیانا) در ماسه سنگ های قرمز سازند لالون، چنین می پنداشتند که این سازند به کامبرین پیشین تعلق دارد و سازند زاگون در زیر آن، سن پرکامبرین پسین دارد. با پیدا شدن چند دینوفلاژله در شیل های قرمز گذر سازند باروت به سازند زاگون، مشخص شد که سازد زاگون نیز بخشی از کامبرین پیشین است.

اشتوکلین (1960)، سن سازند سلطانیه را بدون ذکر نام فسیل مشخص، به پرکامبرین پسین تا کامبرین پیشین نسبت داده است. زگر (1977)، در ناحیه شمال الموت، با توجه به فسیل های آکریتارک موجود در شیل های زیرین سازند سلطانیه (عضو چپلقو)، سن سازند سلطانیه را وندین دانسته است. در سال های اخیر با پیدا شدن چند تریلوبیت در سازند سلطانیه ناحیه دلیر توسط صالحی و تشخیص فسیل های پوسته دار کامبرین پیشین توسط حمدی، سن سازند سلطانیه کامبرین را وندین دانسته است. در سال های اخیر با پیدا شدن چند تریلوبیت در سازند سلطانیه ناحیه دلیر توسط صالحی و تشخیص فسیل های پوسته دار کامبرین پیشین توط حمدی، سن سازند سلطانیه کامبرین پیشین پنداشته می شد. سرانجام پس از بررسیهای حمدی ثابت گردید که گذر پرکامبرین پسین-کامبرین پیشین درون سازند سلطانیه قرار دارد و این سازند، سازندی دوزمانی است. رد ایران مرکزی نیز از مدت ها پیش تلاش هایی برای یافتن گذر پرکامبرین پسین به کامبرین پیشین توسط زمین شناسان به عمل آمده است. هوکریده و دیگران (1961)، در کرمان دو واحد سنگی را که شباهت های سنگ شناختی قابل ملاحظه ای دارند، با نام سری ریزو در زیر و سری دزو در بالا و با سن کامبرین پیشین معرفی نمودند. سپس اشتوکلین (1962) سازند راور را معرفی می نماید. نبوی و دیگران (1978) در بررسیهای زمین شناسی چهارگوش 1:250000 نایین، پاره سازندهای دزو، هشم و عقدا را معرفی و این واحدها را به همراه سازندهای سلطانیه و باروت به پرکامبرین پسین نسبت داده اند. در پی این مطالعات و حین برداشت های زمین شناسی 1:100000 ناحیه کوه بنان، حامدی (1367)، چنین نتیجه گیری شده که از دو سری معرفی شده توسط هوکریده و دیگران (1962)، تنها سری ریزو با سن پرکامبرین پسین با واقعیت های زمین شناسی ناحیه همخوانی دارد و برخلاف نظریه اشتوکلین و داوودزاده، سری های ریزو و دزو تغییرات جانبی یکدیگری نیست، بلکه بر روی سازند ریزو، تناوبی از گچ، شیل، دولومیت و آهک قرار می گیرد که به طور غیر رسمی با نام سازند بنسات معرفی شده است (حامدی، علوی نایینی، 1966).

علوی نایینی (1366) هنگام بازدیدهای صحرایی در ناحیه عقدا و یزد، مقطع موجود در دره وراعون را که حاوی مقادیر گچ است، با سازند بنسات مقایسه کرده است. این سازند از چهار پاره سازند 1-کنگلومرا، 2-تناوب شیل، دولومیت و گچ، 3-واحدهای ستبر لایه دولومیت، 4-واحدهای آهکی سیاه رنگ که با توجه به استروماتولیت های یافت شده، به ویژه از نوع Collumnaefacta sp. در حد فاصل پاره سازندهای 2 و 3، می توان قاعدتا مرز پرکلمبرین پسین-کامبرین پیشین در ایران مرکزی را در بخش های بالایی پاره 2 قرار داد. از نظر هم ارزی و مقایسه، می توان پاره 1 این سازند را برابر سازند بایندر، پاره 2 را هم ارز دولومیت  زیرین، شیل زیرین، دولومیت میانی و شیل بالایی، پاره 3 را برابر سازند دولومیت و بالایی و پاره 4 را هم ارز سازند سنگ آهک عقدا دانست. در بخش های شمالی ایران به ویژه در کوه های البرز، در بخش های شمالی ایران به ویژه درکوه های البرز، بر روی قسمت های زیرین کامبرین پیشین که از شیل، آهک های فسفات دار و دولومیت تشکیل شده و بخش های بالایی سازند سلطانیه را م یسازد، به ترتیب تناوبی از شیل های ارغوانی تا دولومیت قرار دارد، که به نام سازند باروت نامگذاری شده و سپس شیل ها و ماسه سنگ های قرمز رنگ جای می گیرد که آنها را به ترتیب با نام سازندهای زاگون و لالون معرفی کرده اند. ردیف هایی هم ارز سازندهای زاگون و لالون با سن کامبرین پیشین، در کشورهای همسایه ایران نیز وجود دارد که از آن میان در رشته کوه نمک پاکستان سازند کهوره، در عربستان سازند ماسه سنگی و شیلی ساق، در اردن سازند ماسه سنگی و کنگلومرایی قویره و در جنوب ترکیه سازند سادان را می توان نام برد. کامبرین پیشین را در کوه های البرز و زاگرس، سازندهای سلطانیه، باروت، لالون و سری هرمز و در ایران مرکزی ردیف های دزو  و داهو تشکیل می دهد. در همه موارد، گذر زیرترین لایه های مربوط به کامبرین پیشین به کامبرین پسین، تدریجی است و نشان م یدهد که حرکات کوهزایی بایکالین در ایران کارساز نبوده است. در همه طول زمان کامبرین پیشین در ایران، هیچ گونه حرکت کوهزایی مشاهده نمی شود، زیرا گذر سازندهای سلطانیه، باروت، زاگون و لالون به گونه ای تدریجی است که گاه تفکیک این سازندها از یکدیگر، به ویژه تشخیص مرز سازند زاگون با سازند لالون دشوار است. با آغاز کامبرین میانی، در ایران، یک گسستگی رسوبگذاری دیده می شود، به گونه ای که در ابتدای کامبرین میانی، دریا شروع به پیشروی نموده و آهک ها، شیل ها و دولومیت های سازند میلا، گروه میلا و سازند کوه بنان با قاعده کوارتزیت رأسی بر روی سازندهای کهن تر بر جای می گذارد. بنابراین، شایسته است که این ردیف کوارتزیت، به نام کوارتزیت قاعده ای خوانده شود. این رسوبات دارای تریلوبیت و بازو پایان فراوان وابسته به کامبرین میانی و کامبرین پسین است. در برخی از نقاط ایران، رخساره کمابیش کربناتی کامبرین پسین، به سمت بالا به گونه ای تدریجی به شیل های گراپتولیت دار سیستم اردوویسین تبدیل می شود که در کوه های البرز با نام سازند لشکرک، در ایران مرکزی با نام سازند شیر گشت، در رشته کوه های زاگرس با نام سازند ایل بیک و سازند زردکوه نامگذاری شده است. در نواحی کلمرد، نهشته های اردوویسین به صورت دگر شیب زاویه ای بر روی نهشته های متعلق به وندین قرار دارد.

سنگ های سیلورین در ایران، احتمالاً با یک نبود چینه ای بر روی نهشته های اردوویسین قرار گرفته است، زیرا در اواخر اردوویسین حرکات خشکز زایی که هم ارز حرکات کوهزایی کالدونین در دیگر نقاط جهان است، بخش بزرگی از ایران زمین را تحت تأثیر قرار داده و بخش گسترده ای از آن را از آب خارج کرده است. نبودن نهشته های وابسته به اردوویسین بالایی را در بیشتر نقاط ایران می توان از آثار فرعی همین حرکات دانست. در بخش هایی از کشور که دریای سیلورین وجود داشته، نهشته هایی بیشتر از نوع سنگ آهک، ماسه سنگ،شیل  و سنگ های آتشفشانی برجای مانده است که سازنده های اصلی سازند نیوار (نیور) می باشد.

پسروی دریای اردو ویسین، در زمان سیلورین به اوج خود می رسد، بدین سان که رسوبات وابسته به سیستم سیلورین در ایران، به ویژه در نواحی شمالی کمتر از دیگر سیستم های مربوط به پالئوزوییک گزارش شده و سنگ های کامبرین و اردوویسین مستقیماً با رسوبات دونین، پرمین و یا رسوبات جوان تر پوشیده می شود.

سنگ های دونین زیرین، در چند ناحیه از ایران مرکزی گزارش شده است ولی تا کنون در رشته کوه های البرز و کوه های زاگرس، درباره دونین زیرین سخنی به میان نیامده است. گمان می رود قاعده سازند خوش ییلاق در خاور البرز، وابسته به دونین زیرین  باشد. به طور کلی، گستردگی سنگ های دونین زیرین و سیلورین یکسان است. در بیشتر نواحی ایران مرکزی، به ویژه بخش خاوری آن را ردیفی از ماسه سنگ، گچ و دولومیت زیرین تشکیل می دهد که به نام سازندهای پادهات (پادها) و سیب زار نامگذاری شده اند.

وجود سنگواره هایی مانند بازوپایان، تریلوبیت و تانتاکولیتس در آهک های تیره رنگ، حضور دریای دونین میانی و بالایی را در ایران تأیید می کند. دونین میانی و بالایی در ایران مرکزی به نام سازند بهرام نامگذاری شده است. همچنین در این نواحی، بخش های زیرین شیشتو وابسته به دونین بالایی است. در کوه های البرز دونین بالایی شامل سازند جیرود و بخش های میانی و بالایی سازند خوش ییلاق می شود. در کوه های البرز، کربنیفر زیرین شامل آهک های سیاه رنگی است که نام سازند مبارک نامگذاری شده و بر روی سازند خوش ییلاق جای می گرد. هم ارز سازندهای جیرود و مبارک در ایران مرکزی، سازندهای بهرام، شیشتو و بخش زیرین سازند سردر و در کوه های زاگرس سازند فراقان می باشد .کربنیفر بالایی در ایران گسترش چندانی ندارد ولی وجود آن درچند نقطه از ایران به وسیله گونیاتیت ثابت شده است.

پس از یک پسروی کلی در کربنیفر بالایی که می تواند وابسته به به حرکات کوهزایی هرسینین در دیگر نقاط جهان باشد، دریا بار دیگر در پرمین، بخش اعظم ایران را فرا می گیرد. در کوه های البرز، پرمین زیرین که نام سازند دورود نامگذاری شده، بیشتر از ماسه سنگ، شیل های سیاه و قرمز همراه با لایه هایی از آهک تشکیل شده و به صورت هم شیب و با نبود چینه ای شایانی، همه سازندهای کهن تر از پرمین را می پوشاند. سازند دورود را می توان هم ارز ماسه سنگ حاوی Singilaria Persia Seward و قسمت های بالایی سازند فراقان در کوه های زاگرس و اسه سنگ سفید رنگ موجود در رَأس سازند سرد در ایران مرکزی به شمار آورد. پرمین بالایی (گوادالوپین) در بخش های شمالی ایران، از آهک های تیره رنگ دارای بازوپایان، مرجان و فوزولینیده تشکیل شده و به نام روته و سازند نسن معرفو است. سازند روته وب خ شهای زیرین سازند نسن، هم ارز سازند جمال در ایران مرکزی، واحدهای 1 تا 4 پرموتریاس آباده و سازند دالان در زاگرس است. بخش بالایی پرمین (جلفین) در ناحیه آباده، جلفا و البرز مرکزی گسترش دارد و شامل سازندهای جلفین و بخش های بالایی سازند نسن و آباده می شود.

در ناحیه جلفا ،جوان ترین لایه های پرمین بالایی و کهن ترین لایه های تریاس زیرین، دارای فسیل های فراوانی است که به نام لایه های تحولی نامیده می شود. در اینجا ،فسیل های Paratirolites وابسته به پرمین بالایی و Claraia متعلق به تریاس زیرین به همراه هم وجود دارند. این گذر، در نواحی جلفا، آباده و البرز مرکزی با دقت مطالعه و بررسی شده است. در پالئوزوییک ایران، هیچ گونه کوهزایی همراه با چین خوردگی، دگرگونی و پلوتونیسم مشاهده نمی شود، ولی سنگ های متعلق به پالئوزوییک در برخی از نقاط ایران مرکزی و خاور ایران مانند ترود، مشهد، محلات، انارک، خورد و زون سنندج –سیرجان، در اثر فازهای کوهزایی سیمرین پیشین و سیمرین پسین دگرگون شده اند.


رسم ستون چینه شناسی و فسیل شناسی.برای دریافت شرایط کاری و قیمت از ساعت 17 به بعد با شماره 09358547794 تماس حاصل فرمایید.

:: برچسب‌ها: چکیده ای از چینه شناسی پالئوزوئیک ایران ,

مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








رسم ستون چینه شناسی و فسیل شناسی.برای دریافت شرایط کاری و قیمت از ساعت 17 به بعد با شماره 09358547794 تماس حاصل فرمایید.

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رسم ستون فسیل شناسی و چینه شناسی و آدرس stratigraphiccolumn.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com